طلاق و انواع
طلاق بائن به طلاقی گفته می شود که مرد در زمان عده حق رجوع به زن را ندارد. در طلاق بائن مرد بعد از زمان عده می تواند مجددا با او ازدواج کند.
طلاق به معنای گشودن گره و رها کردن است. همچنین طلاق از نظر لغوی در معنای ترک کردن نیز آمده است و در اصطلاح عبارت از پایاندادن زناشوئى بهوسیله زن یا شوهر است. باید توجه داشت که اساساً طلاق در عقد ازدواج دائم مطرح میشود؛ ماده ۱۱۳۹ قانون مدنی در این باره مقرر داشته است: طلاق مخصوص عقد دائم است و زن در منقطعه با انقضای مدت یا بذل آن از طرف شوهر از زوجیت خارج میشود.
ماهیت طلاق
از حیث ماهیت طلاق در فقه و حقوق باید گفت که طلاق یکی از اعمال حقوقی است و از آنجا که با یک اراده (خواه اراده زوج باشد یا نماینده قانونی) محقق میشود، در ذیل ایقاعات قرار میگیرد.
طلاق بائن
طلاق بائن بدان معنی است که در زمان عده، زوج حق رجوع به زوجه را ندارد و چنانچه خواستار زندگی مجدد با زوجه مطلقهاش باشد، باید تا انقضای مدت عده صبر کرده و بعد از آن با عقد نکاج مجدد او را به همسری درآورد.
بائن به معنی جدائی است و طلاق بائن را از آن رو به این نام گفتهاند که در آن حق رجوع برای شوهر شناخته نشده است و با وقوع طلاق رابطه نکاح به طور قطعی منحل میشود.
آثار طلاق بائن
قطع کامل رابطه زوجیت، اگر طلاق بائن باشد، رابطه نکاح از تاریخ وقوع آن منحل میشود. بر اثر طلاق، زن و شوهر از قید زناشویی آزاد میشوند؛ شوهر پس از این طلاق میتواند بدون اشکال ازدواج کند، اما زوجه، اگر از آن دسته از زنان نباشد که عده طلاق ندارد، باید عده نگه دارد و نمیتواند در ایام عده با دیگری ازدواج کند و این تنها اثری است که بعد از طلاق بائن در ایام عده از ازدواج سابق باقی میماند. بنابراین با وقوع طلاق بائن، حقوق و تکالیفی که زن و شوهر نسبت به یکدیگر داشتند ساقط میگردد. اقامتگاه زن دیگر تابع شوهر نیست، بقای نام خانوادگی شوهر برای زن منوط به اجازه شوهر است. زنی که در عده طلاق بائن است، مستحق نفقه ایام عده نیست، مگر آن که آبستن باشد.
اقسام طلاق بائن
انواع طلاق بائن به شرح زیر است:
نوع اول طلاق بائن: طلاق زنى که نه سالش تمام نشده باشد.
نوع دوم طلاق بائن: طلاق زنى که یائسه باشد. یعنى اگر سیده است بیشتر از ۶۰ سال و اگر سیده نیست بیشتر از ۵۰ سال داشته باشد.
نوع سوم طلاق بائن: طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکى نکرده باشد.
نوع چهارم طلاق بائن: طلاق زنى که او را سه دفعه طلاق دادهاند.
نوع پنجم طلاق بائن: طلاق خلع و مبارات
طلاق بائن. عده در طلاق بائن. انواع طلاق بائن. طلاق بائن خلعی
چنانکه گذشت قانون مدنى اختیار طلاق را به شوهر داده و او را بدون هیچ قید و شرطى مختار در طلاق زن دائمه خود کرده است. زنهائى که از ادامه زناشوئى ناراضى هستند، گاه براى رهائى از آن حاضر میشوند مالى به شوهر بدهند تا طلاق داده شوند و شوهر هم قبول میکند و در مقابل آن زن را طلاق میدهد؛ مال مزبور را فدیه گویند.
طلاق خلع
خلع به معنى کندن است در اصطلاح حقوقى چنان که ماده «۱۱۴۶» قانون مدنی میگوید: «طلاق خلع نوعی طلاق بائن است که زن به واسطه کراهتى که از شوهر خود دارد، در مقابل مالى که به شوهر میدهد طلاق بگیرد، اعم از این که مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.» علاوه بر شرائط عمومى که براى صحت طلاق گذشت، در طلاق خلع شرایط زیر نیز ضرورى است:
کراهت زن از شوهر
بنا بر صریح ماده بالا طلاق خلع زمانى محقق میگردد که زن از شوهر خود کراهت داشته باشد و براى رهائى خود مالى به شوهر بذل کند تا شوهر او را طلاق بائن دهد.
مقدار فدیه
هر مقدارى که بین زن و شوهر توافق شود، ممکن است زن در مقابل طلاق خلع به شوهر خود بذل کند. بنابراین ممکن است فدیه، عین مهر یا معادل آن یا بیشتر و یا کمتر باشد.
صیغه طلاق خلع
طلاق خلع چیست و چه شرایطی دارد؟
طلاق بائن. عده در طلاق بائن. انواع طلاق بائن. طلاق بائن خلعی
طلاق اگر چه ایقاع است و براى انعقاد آن احتیاج به موافقت و قبول زن ندارد، ولى هرگاه به صورت خلع باشد، به اعتبار آن که طلاق در مقابل بذل مالى که زن میدهد واقع میشود، مانند عقد داراى دو طرف است که یکى زن و دیگر شوهر است و به توافق دو اراده که ایجاب و قبول است، محقق میگردد. بنابر قولى که اقوى شمرده شده است، صیغه طلاق خلع ممکن است مشتق از کلمه طلاق یا از کلمه خلع باشد، که پس از بذل مال از طرف زن (به منظور تحقق طلاق خلع) اجرا میگردد. مثلاً چنانکه زن به شوهر بگوید: فلان مقدار به تو میدهم که تو مرا طلاق خلع دهى، و شوهر در جواب بگوید: خلعتک على کذا یا آنکه بگوید: انت مختلعه على کذا؛ کافى است. چنانچه پس از عبارت مزبور نیز شوهر بگوید: انت طالق على کذا، تأکیدى بیش نیست، همچنانکه شوهر میتواند در جواب زن بگوید: انت طالق على کذا و هرگاه پس از آن بگوید انت مختلعه على کذا تأکیدى کردی است. عدهاى از فقها معتقدند که گفتن صیغه طلاق پس از خلع لازم است و خلعتک على کذا، به تنهایى براى تحقق طلاق کافى نیست.
طلاق مبارات
مبارات مشتق از برائت و به معنى مفارقت است و چون زوجین به وسیله طلاق مزبور از یکدیگر مفارقت میکنند، آن را طلاق مبارات گویند. در اصطلاح حقوقى در باره این نوع طلاق بائن چنان که ماده «۱۱۴۷» ق. م میگوید: «طلاق مبارات آن است که که کراهت از طرفین باشد، ولى در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد.» براى انعقاد طلاق مبارات علاوه بر شرایط اساسى مختص به طلاق که شرح آن مفصلاً گذشت، شرائط زیر نیز ضرورى است:
۱- کراهت زوجین از یکدیگر
۲- مقدار فدیه؛ بنابر صریح ماده بالا در طلاق مبارات عوضى که زن در مقابل طلاق به شوهر میدهد نباید زائد بر میزان مهر باشد.
۳- صیغه طلاق مبارات
طلاق بائن. عده در طلاق بائن. انواع طلاق بائن. طلاق بائن خلعی
چنانکه در طلاق خلع گذشت، طلاق مبارات به اعتبار آن که در مقابل بذل مال از طرف زن واقع میشود، مانند عقد داراى دو طرف است و توافق دو اراده را لازم دارد.
صیغه طلاق مبارات ممکن است به کلمه مشتق از طلاق گفته شود، چنان که زن بگوید: مهرم را به تو میدهم که تو مرا طلاق مبارات دهى، شوهر در جواب او بگوید: انت طالق على کذا. چنانچه به کلمه مشتق از مبارات شوهر طلاق گوید، ناچار متعاقب آن باید کلمه انت طالق على کذا گفته شود، مثلاً چنانچه شوهر بگوید: بارأتک على کذا، باید آن را به عبارت انت طالق على کذا تکمیل کند، زیرا کلمات مشتق از مبارات صریح در طلاق نیست.